< < < < < <<



دختر سياستمدار


فرستادن نظرات





آرشيو


Friday, February 10, 2006

مصباح و پیروان او خطر اصلی برای ایران , اسلام و کشورهای مستقل جهان
اگر نگاهی به سابقه مصباح بیندازیم حتی تردید نمی کنیم که او نه انقلابی است نه فیلسوف است و نه حتی فقیهی مطرح. او آنگاه به میدان آمد که خاتمی در حال بهبود چهره ایران بود قبل آن هم در پرونده اش افتخاری جز تکفیر دکتر شریعتی و تنها گذاشتن خمینی در سالهای مبارزه وجود نداشت خمینی هیچ گاه حاضر نشد به وی حکمی در حد امام جماعت یک مسجد بدهد رابطه ایندو نیز هیچگاه حسنه نبود. مصباح نیز هیچگاه تا خمینی زنده بود کسی را تشویق به پیروی از او نکرد حتی یک توصیه از او در مورد ضرورت شرکت در جنگ با عراق یا کمک به تثبیت انقلاب و جمهوری اسلامی و حتی ولایت فقیه در زمان حیات خمینی وجود ندارد او چون می دید در آن زمان شانسی برای شرکت در قدرت ندارد با ظرافت تمام در این سالها به مهره چینی در حکومت پرداخت و شاگردانش را در هر جا که می توانست نفوذ داد با به میدان آمدن خاتمی و اقدامات وی در بهبود چهره ایران و پیشنهاد گفتگوی تمدنها به طرزی ناگهانی و مرموز او به عنوان مخالف جامعه مدنی و اصلاحات شمشیر از نیام کشید طرفدار سرسخت انقلاب و ولایت فقیه و حکومت اسلامی ( و نه جمهوری اسلامی ) شد و در تمام این سالها جز تقدیس خشونت کاری نکرد به گونه ای که اصلاح طلبان از وی به عنوان تئوریسین خشونت نام بردند هر جا که نامی از قتل محفلی و زنجیره ای یا برخوردهای خشونت آمیز در میان بود رد پای مصباح به عنوان فتوا دهنده به میان می آمد. اما اصلاح طلبان نتوانستند بر علیه او کاری پیش ببرند چون او تمام مراکزی را که امکان برخورد با وی از طریق آنها وجود داشت را قبلا به تصرف درآورده بود قدرت مصباح فراگیرشده بود او با چراغ خاموش در تمام مراکز اصلی قدرت نفوذ کرده بود و کسی یارای رودرروئی با وی را نداشت. قدرت بلامنازع او همانند نتایج انتخابات نهم که او سازماندهنده آن بود غافلگیرکننده بود هیچ کس او را جدی نگرفته بود و این رمز موفقیت او بود.
با به میدان آمدن پیروان مصباح در کابینه نهم اینبار مصباح تاثیر زیانبار خود را بر روابط خارجی و متحد کردن تمام جهان بر علیه ایران نشان داد او در واقع همان نقش را میان شیعیان ایفا کرد که بن لادن و ملا محمد عمر و در بین اهل تسنن. او به عنوان سفیر خشم و نفرت مسلمانان اینبار نفرت جهانی را علیه ایران و مسلمانان برانگیخت پرونده ایران به شورای امنیت رفت و همینک غربیان نژادپرست که سالها در پی بهانه ای برای حمله به ایران و به دست گرفتن منابع آن بودند مترصد استفاده از این موقعیت طلائی هستند وقتی به نتیجه اقدامات مصباح نگاه کنید نابودی ایران و استعمار آن به شیوه کنونی عراق , نمایاندن چهره خشن از اسلام در بین جهانیان و نهایتا به رفتن بخش دیگری از جهان به زیر سلطه آمریکا و غرب و خاموش کردن هر صدای عدالتخواهی زیر چتر ارعاب قدرت نظامی آمریکا و متحدانش می باشد با این حساب آیا مصباح و ایادی اش خطری برای ایران اسلام و کشورهای مستقل جهان نیستند؟ آیا نباید به اینان شک کرد ؟ آیا نباید به نفوذ سرویس های جاسوسی در میان تندروان اسلامی و پیروان ایشان شک کرد ؟ آیا نباید به سفرهای ایشان تحت عنوان چک آپ به لندن شک کرد ؟ ( ایران همینک از نظر پزشکی مشکلی برای چک آپ حضرت ایشان ندارد.) خمینی هر چند خود اسلامی مترقی را ارائه نکرد اما همیشه اسلام مرتجعین را اسلام آمریکائی می خواند و خطر آنها را به همه گوشزد می کرد و تا زنده بود مرتجعان را از خود میراند و آنان را خطرناکترین دشمنان اسلام و بدتر از منافقین می خواند اما همینک ایران زیر سیطره مصباح است با فتح خبرگان خلافت مصباح نیز دور از ذهن نیست آنگاه است که آخرین بهانه ها جهت دخالت در ایران به دست خواهد آمد آمریکا به عنوان منجی وارد عمل خواهد شد و آخرین مقاومت در منطقه را در هم خواهد شکست بازنده اصلی هم این میان اول ایران و مردمش دوم جهان اسلام و سوم کشورهای مستقل جهانند خطر مصباح جدی است توصیه های ایمنی را جدی بگیرید. ایران در خطر است. اگر اینبار نیز او را جدی نگیرید غافلگیر خواهید شد اما این آخرین غافلگیری شما خواهد بود چون بعد آن دیگر ایرانی نیست که ایرانیان بخواهند غافلگیر شوند.


Sunday, February 05, 2006

انرژی هسته ای چه کنیم ؟
در ماجرای هسته ای ایران هر دو طرف چه روحانیونی که با تبلیغات انرژی اتمی را برای مردم به یک غرور ملی تبدیل کردند تا جاه طلبی خود را ارضا کنند و چه غرب استعمارگر که همه چیز را برای خود می خواهد و امنیت را جز برای خود نمی طلبد مقصرند رفتار زورگویانه غرب که حتی نوع صلح آمیز انرژی هسته ای را برنمی تابد که مبادا عزیز دردانه لوس و ننرشان اسرائیل امنیتش به خطر افتد باعث شده ملت ایران علیرغم تنفر از رژیم عملا حول این محور گرد حکومت جمع شوند آمریکا و غرب به خوبی می توانند به جای انرژی اتمی بر روی حقوق بشر رفراندوم تحت لوای سازمان ملل ایران پرونده ایران را به شورای امنیت بکشانند اما برای نژادپرستان غربی و فرزندان هیتلر و یهودی کشان دیروز و مسلمان ستیزان امروز چیزی جز امنیت خودشان و دست پروده ننرشان اسرائیل مهم نیست آنها خواهان ایران و نفت ایرانند برای رژیم هم چیزی جز بقایش مهم نیست دیر نیست که آرمان خود ساخته انرژی اتمی و تمام آرزوهای مردم را به پای بقای نظامشان بریزند ایران از درون و برون دچار گرگها و کفتارهای درنده ای شده که در حال دریدن بدن نحیف آن هستند از تجزیه ایران سخت بیمناکم. هیچگاه نا امیدتر از حال نبودم هیچ روزنه امیدی ندارم کشورم در معرض حمله مغول دیگری است تنها راه حل تعامل با جامعه بین الملل است نه چیزی را امضا کنیم که حقمان را ضایع کند ( با امضا هر چیزی تحت این شرایط مخالفم ) نه به گونه ای عمل کنیم که غرب با تبلیغات ما را خطری برای امنیت جهان معرفی کند تعلیق صنایع اتمی تا از بین بردن اجماع جهانی علیه ایران ضروری است ایران سالهاست که انرژی اتمی ندارد با چند سال دیر و زود چیزی تغییر نمی کند اما ماجراجوئی های رژیم جمهوری اسلامی باعث خواهد شد تا برای همیشه ما را از حق مسلم مان محروم کنند به یاد نبریم که غربیها نژادپرستند و برای هیچ کسی جز خود حق حیات قائل نیستند اگر کمی صبر کنیم اوضاع تغییر پیدا می کند و آسیب پذیری ما نیز کمتر می شود ولی با سیاست فعلی همه چیز را از دست خواهیم داد نه تنها حق داشتن تکنولوژی هسته ای که حق حاکمیت یکپارچه و استقلال و تمامیت ارضی مان را. آمریکا و غرب در پی تهاجم دیگری هستند به دام کثیف آنان نیفتیم و بهانه به دست آنها ندهیم. نمی خواهم برای ششمین بار ایران اشغال شود و اینبار پاره پاره گردد. غربیان مغول صفت به هیچ چیز رحم نمی کنند غرب همیشه صحنه وحشیانه ترین اقدامات بر ضد بشریت بوده و سرشت غربیها با درنده خوئی عجین است. من نژاد پرست نیستم و از روی تنفر هم صحبت نمی کنم اما اگر تاریخ غرب را بخوانید خواهید دید که اینان دو جنگ جهانی , جنگهای صلیبی و نسل کشی سرخ پوستان و برده داری و هزاران جنایت دیگر را در تاریخ سراسر خونریزی و تجاوز خود را به راه انداختند چند ده کشور جهان را مستعمره کردند و بدترین جنایات را در حق خود و دیگر کشورها انجام دادند و هر جا پای منافعشان رسید به راحتی هر کسی را دریدند اگر اینها درنده خوئی نیست چیست حتی همینک نیز چیزی تغییر نکرده به راحتی با برتری تکنولوژیک دنیا را به انحصار خود در آورده و رد پای آنها در اکثر جنگها به چشم می خورد در جنگهای مستقیم خود همانند همین جنگ عراق هر نوع سلاح غیر انسانی نظیر بمب های فسفری و گلوله های رادیو اکتیو را به کار بردند به جانیانی چون صدام سالها میدان دادند و تمام سلاحهای کشتار جمعی را در اختیارش گذاشتند اینها برای کسی جز خود حق حیات قائل نیستند مواظب باشیم که اینان به ما رحم نخواهند کرد بهانه به دست اینان ندهیم.


Saturday, February 04, 2006

مسلمان ستیزی جانشین یهودی ستیزی
مدتی بود نمی نوشتم نه اینکه نخواهم سانسور وبلاگم در ایران باعث شده بود ننویسم مخابرات ایران همه چیز را سانسور کرده هر چیزی که به حکومت بربخورد حتی اگر دلسوزانه باشد اما آنچه باعث شد قلم به دست گیرم پخش کاریکاتورهائی بود که اول آوازه اش را شنیدم بعد در اینترنت و بعضی از روزنامه های اروپا آن را دیدم. توهینی واضح به پیامبر رحمت. من از طرفداران آزادی بیانم اما آزادی بیان نه آزادی توهین . روزنامه های دیگر هم به اسم آزادی بیان همان کاریکاتورها را پخش کردند که ما نمی توانیم به خاطر عقاید مسلمانان آزادی بیان را زیر پا بگذاریم آیا این روزنامه ها به خصوص از نوع فرانسوی و آلمانی حاضرند برای آزادی بیان اظهارات مخالفان هالوکاست را هم منتشر کنند ( من صرف نظر از مظلوم نمائی ها و سواستفاده های اسرائیل از هالوکاست معتقدم که هیتلر یهودیان زیادی را بی رحمانه به خاطر یهودی بودنشان کشت و این واقعه را محکوم می کنم اظهارات امثال احمدی نژاد را هم صرفا آب به آسیاب اسرائیل ریختن و حماقت و بی اطلاعی می دانم ) اگر به خاطر آزادی بیان است با چاپ اظهارات و نوشته های این مخالفان ثابت کنند که در مورد آزادی بیان راست می گویند. به عنوان کسی که همینک در اروپا زندگی میکنم و تاریخ اروپا و غرب را خوانده ام و رفتار نژادپرستانه آنها را دیده ام می گویم اروپائیان همیشه نژاد پرست بوده و هستند یهودی ستیزی را رسما ممنوع کرده اند اما مسلمان ستیزی را جایگزین آن کرده اند رفتارشان با مسلمانان تحقیر آمیز است و نشان از نفرت آنها دارد و رسانه هائی از همین نوع دائما مسلمان ستیزی را تبلیغ می کنند اگر حرف تروری است که بن لادن به راه انداخته که باید بگویم خود غربیها در هر کجا که بتوانند این کار را می کنند فقط این را در بوق می کنند و آن را مخفی هنوز مسلمان کشی در بوسنی را یادمان نرفته که در زیر سکوت شرم آور غرب ادامه داشت یا کشتار هر روزه فلسطینیان با یا بی دلیل که همه غرب در برابرش سکوت کرده است . به عنوان یک انسان و نه یک مسلمان توهین به پیامبر را محکوم و آن را تنها نشانه مسلملن ستیزی غربیها می دانم این واقعه را هم تعمدی و برنامه ریزی شده می دانم اما به جامعه مسلمانان توصیه می کنم ضمن اعتراض مدنی به این اقدام نژادپرستانه و نفرت انگیز مشتی نژاد پرست اروپائی و غربی از هر نوع خشونت یا عملی که باعث مظلوم نمائی این افراد ذاتا فاشیست و نژاد پرست شود خودداری کنند بعید نمی دانم سرویس های جاسوسی بخواهند از این امر جهت خراب کردن بیشتر چهره مسلمانان استفاده کنند.


Friday, July 29, 2005

آقای گنجی من در برابر عظمت تو و کوتاهی خودم شرمسارم.
وضعیت گنجی و آنهمه ناجوانمردیها و قساوتی که جلادانه در حق او می شود به شدت مرا منقلب کرده پروژه انتقال او به بیمارستان سیاسی از همان آغاز سیاسی بود و برای کم کردن فشار جهانیان من به آنهمه ناجوانمردی و شقاوت که به نام اسلام بر او رفته گریستم احتمالا تا ساعاتی دیگر گنجی پیش ما نیست و به سوی خدا می رود به اعلی علیین به نزد تمام آزادگان تاریخ او می رود که دیگر چهره زشت دنیائی که امثال مرتضوی و ارباب فقیهش برای ایرانیان ساخته اند نبیند این دنیا دیگر گنجایش وجود بزرگ او را ندارد مطمئن باشید حاکم مطلقه ایران شقی تر از آنست که او را آزاد کند او تحمل هیچ انتقادی را ندارد او بی صبرانه منتظر است شمع وجود گنجی خاموش شود تا نور آن خفاش ولایت مطلقه فقیه را نیازارد گنجی چند روزی و شاید چند ساعتی بیشتر تا شهادت فاصله ندارد اما آن خفاش شب بداند چه گنجی بمیرد چه زنده بماند راه او جاودانه است و اندیشه هایش پر فروغ. دیر زمانی نخواهد گذشت که او باید تقاص خون گنجی و گنجی ها را در محکمه عدل الهی و حتی در محکمه عدالت بشری پس دهد به او هشدار می دهم که بداند ایرانیان مرده را بیش از زنده پاس می دارند اگر گنجی بمیرد برای همیشه به نمادی تبدیل خواهد شد که راهش برگ آخر ولایت نامیمون او را ورق خواهد زد آنگاه وای بر او و تمام عوامل بد سیرتش.
می دانم این گفته ها در دل سیاه او مانند چکش بر سندان کوبیدن بی اثر است اما می گویم ای دیکتاتور منفور ایران تا دیر نشده بجنب و او را آزاد کن هر چند او دیگر آزاد خدائی است آزادتر از او در ایران نیست. این توئی که باید از قفس دنیا پرستی آزاد شوی. اما از یک چیز مطمئنم دیکتاتور سزای قساوت خود را پس خواهد داد امیدوارم خواری او را ببینم اما از یک چیز شرمسارم و آن اینکه نتوانسته ام برای گنجی کاری انجام دهم او در ایران کاری کرد و حرفهائی زد که ما در خارج ایران جرات گفتنش را نداریم گاه می اندیشم آیا اگر امثال من عافیت را پیشه نکرده بودیم و در ایران می ماندیم و اگر آنهمه محافظه کاری امثال خاتمی نبود آیا امروز گنجی در این حال بود آیا آقای خاتمی اگر یِک ساعت در جلوی اوین تحصن می کرد دیکتاتور می توانست در برابر توجه جهانیان به ماجرا گنجی را آزاد نکند آیا این کار خاتمی نمی توانست بخش سیاه کارنامه ای که به او تحمیل کردند را از نظر مردم پاک کند شاید هنوز هم برای اینکار دیر نباشد قضاوت تاریخ را فراموش نکنید. مطمئن باشید او حقیرتر از این حرفهاست سستی امثال من و شما و سیاستمدارانی چون خاتمی او را سر پا نگه داشته است. آقای گنجی من در برابر عظمت تو و کوتاهی خودم شرمسارم.


Sunday, July 10, 2005

او دیگر بهانه ای ندارد
دیکتاتور مست اقدامات خود در یکپارچه سازی قدرت است می پندارد شاهکار کرده دیگر فکر می کند هر کاری از دستش بر می آید می پندارد آنچه متملقان و چاپلوسان در مدحش می گفتند واقعیت دارد در یک کلام فقط یک قدم با ادعای خدائی فاصله دارد آن یک قدم را هم از ترس واکنش منفی مردم برنمی دارد وگرنه تا حالا همین ادعا را هم کرده بود برای آینده ایران بدست چنین مست قدرتی بیمناکم او در حال سوق دادن ایران به سمت فاجعه ای جبران ناشدنی در کل تاریخ ایران است فاجعه ای که با فتنه مغول برابری می کند او دیگر هیچ چیز جز خود را نمی بیند او فقر مردم را نمی بیند او زندانیان سیاسی را نمی بیند او گنجی و باطبی را نمی بیند ( برای نجات جان اکبر از تمام مجامع بین المللی استمداد می طلبم چون پس از انتخابات آقا چنان مست قدرت است که جز سیلی بین المللی گوشش به چیز دیگری بدهکار نیست اروپا و آمریکا بیانیه های بی خاصیت صادر می کنند و پشت پرده فقط به دنبال منافع اقتصادی و امنیتی خودشان هستند و نه آزادیخواهی مثل گنجی با بیانیه چیزی درست نمی شود همین نوشته من هم یک بیانیه است اما چه سود وقتی نتوان کاری کرد باید عملا اقدامی کرد ) او حتی ذوب شده گان در ولایتش را هم نمی بیند ( ندیدید با قالیباف چه کرد و چگونه بازیش داد و وقتی دید به کارش نمی آید مثل تفاله ای او را دور انداخت ) اما یک چیز دیگر مسلم است او دیگر هیچ بهانه ای برای وضعیت اقتصادی مملکت و نابسامانی های اجتماعی نخواهد داشت نفت بشکه ای 60 دلار دولت مجلس قوه قضائیه و کل حکومت فرمانبردار او و او هم مدعی رهبری جهانی این گوی و این میدان اگر راست می گوید وضعیت کشور را حداقل از نظر اقتصادی و اجتماعی درست کند دیگر این اوست که باید پاسخگوی تمام تن فروشی زنانی که از فقر به این کار رو آورده اند و تمام بزهکاریهای که ناشی از نا کارآمدی مجموعه تحت فرمان اوست باشد تمام ناکامیها و کامروائیها به نام او ثبت می شود در یک کلام حاکم مطلق ایران اینک اوست و اوست که باید پاسخگوی ملت ایران باشد.


Monday, June 20, 2005

تنها راه پایان دیکتاتوری در ایران
واقعا چه می توان گفت 16 سال قدرت مطلقه رهبر او را به چنان قدرتی در جمهوری اسلامی تبدیل کرده که هر کار بخواهد می کند رای می سازد رای ساماندهی می کند اعضای مجلس خبرگان را به وسیله جنتی تعیین می کند تا کسی نتواند او را برکنار کند مجلس فرمایشی می سازد قوه قضائیه هم که عامل ایجاد رعب و وحشت اوست سرنوشت انتخابات نهم ریاست جمهوری واقعا دردناک است در سایه همین قدرت مطلقه دو کاندیدا به دور دوم رفته اند که یکی متاسفانه عامل اجرای بی چون و چرای دستورات اوست و دیگری هم متاسفانه خود باعث و بانی رهبری اوست و حال قدرت مطلقه دیگر تحمل او را هم ندارد یکی می رود تا فاشیسم مطلقه فقیه را نهادینه کند و دیگری بانی این فاشیسم است راه حل واقعا انتخاب کدام است باید بگویم هیچ کدام فقط باید رفراندوم را برگزار کرد ولی تحت رهبری مطلقه او این اوست که باید دستور رفراندوم را برگزار کند واقعا ما عجب قانون اساسی داریم همه چیز دارای دور باطل تسلسل است واقعا چاره در تغییر اساسی ساختار و قانون اساسی و حذف اصل تبعیض آمیز ولایت فقیه از آن است می گویند جهنم عقربهائی داراد که از آن باید به مار پناه برد من نه مار می خواهم نه عقرب ولی واقعا ایران ما به جهنم تبدیل شده ؟ چه کسی این کار را کرده هاشمی , رهبر , کارگزاران , روحانیون آری همه. خدایا کی می خواهی مردم را از دست بدترین حکومت تاریخ چند صد ساله ایران راحت کنی عراق و افغانستان و مصر و اردن هم آهسته آهسته دارند از زیر یوغ دیکتاتورها خارج می شوند اما ایران که پیشتاز در مشروطه در خاورمیانه بود دارد به قهقرا می رود هیچ تفاوتی بین مار و عقرب نیست هر دو آدم را نیش می زنند فقط یکی ممکن است زودتر بکشد یکی دیرتر به راستی از کجا معلوم که او دوباره رای سازی نکند اگر اصلاح طلبان به حرف گنجی گوش داده بودند و انتخابات را تحریم کرده بودند امروز چیزی بیش از 14 تا 15 میلیون رای در صندوق نبود و رئیس جمهور برآمده هر کسی بود مشروعیت نداشت و نظام جمهوری اسلامی نمی توانست از رای مردم در جهت مشروع جلوه دادن خود استفاده کنند و ناچار بود در برابر فشار جهانیان تن به رفراندوم بدهد و امروز اصلاح طلبان مجبور نبودند از کسی حمایت کنند که بخش عمده ای از ناکامیهای چند سال اخیرشان به علت خنجر کشیدن اوست مطمئن باشید او هم اصلاح پذیر نیست. آری همه چیز از 3 خرداد 76 شروع شد که خاتمی به رهبر اطمینان داد که نیامده تا جلوی او بایستد این آغاز شکست اصلاحات در ایران بود یا نباید در گود وارد شد یا باید تا آخر رفت از احمدی نژاد یاد بگیرید او هیچگاه دروغ نگفت و با صداقت گفت نه به دموکراسی اعتقاد دارد نه حقوق بشر و نه اصولا کسی را زندانی سیاسی می داند اگر اصلاح طلبان هم با همین صراحت بودند امروز قدرت مطلقه در حال گذران باقی عمر در گوشه زندانی بود که دادگاه ملت ایران برایش وضع کرده بود نه احمدی نژادی بود و نه هاشمی رفسنجانی که بخواهیم یکی از اینها را برگزینیم. تنها راه حل دخالت غیر نظامی ولی موثر سازمان ملل برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران است.


Friday, June 17, 2005

برای نابودی دیکتاتور یا رای ندهید و مشروعیت دیکتاتور را زیر سوال ببرید یا جز به معین به کسی رای ندهید.
نمی دانم که واقعا کار درستی است یِا نه اما عده ای بالاخره رای خواهند داد اما توصیه می کنم حداقل به استبداد رای ندهند احمدی نژاد لاریجانی قابلباف و رضائی که استعفا داد کاندیدای اصلی استبدادند که استبداد مطلقه فقیه به قالیباف رای خواهد داد قالیباف انتخاب مستقیم آقا است پس حتما از او بدتر نباید موجود باشد که آقا او را انتخاب کرده خنجر کشیدن هاشمی هم بر اصلاحات بعد از نه بزرگ مردم در انتخابات مجلس ششم اظهر من اشمس می باشد کروبی هم که همیشه نشان داده گوش به فرمان ولایت است هر چند ساز اصلاح طلبی بزند او فقط آمده آخرین ماموریت سیاسی اش که تخریب رای معین است را به اجرا بگذارد در وصف او همین بس که روزی که در مجلس ششم همه از استبداد آقا به فغان آمده بودند او با نهایت وقاحت اعلام کرد که اگر به جای خبرگان بودم باز هم آقا را انتخاب می کردم و او بهترین گزینه رهبری است. گزینه ای که هاشمی آن را به ریش ملت ایران بست تا حرف گوش کن او باشد اما ظاهرا همینک در حال ناخن کشیدن بر پیکر اوست هاشمی هیچ گاه خیرخواه ایران نبوده و نیست و تنها آمده تا از موجودیت سیاسی خود در برابر آقا دفاع کند و پاشنه آشیل او نیز مال اندوزی اوست که فرزندان و خاندانش بدان مشغولند پروژه بعدی آقا برای او بی آبرو کردن خاندانش و اوست و او اگر آمده برای جلوگیری از این امر است نه برای بحران و چیزهائی که ادعا می کند در میان کاندیداها تنها معین است که ممکن است به دموکراسی پایبندی بیشتری داشته باشد و حقوق زنان و اقلیتها را به رسمیت بشناسد اگر می خواهید رای دهید جز به معین رای ندهید بقیه کاندیداها هیچکدام به دموکراسی و حقوق بشر و حقوق اولیه ملت ایران پابند نیستند اگر حرف از اقتصاد و جوانان و حقوق زنان می زنند جز برای جمع کردن رای نیست آنها می خواهند بر گرده نحیف ملت ایران سوار شوند یا رای ندهید و مشروعیت نظام استبدادی را زیر سوال ببرید یا جز به معین به کس دیگری رای ندهید.


Tuesday, June 07, 2005

نافرمانی مدنی آغاز سرنگونی دیکتاتور ( از انتخابات شروع کنیم )
انتخابات یا بهتر بگویم انتصابات ریاست جمهوری در پیش است جنتی به نمایندگی از رهبر 6 تن و سپس از ترس شروع اعتراضات دانشجوئی به رد صلاحیت ها با عقب نشینی 8 تن را انتخاب کرده تا برای شغل حاجب الدوله دربار ولی فقیه رقابت کنند
هاشمی که حتی یک ثانیه هم از ابتدای انقلاب بدون مسئولیت نبوده آمده تا دوباره ایران ویران را بسازد انگار که خود تا کنون مسئولیتی در این ویرانه نداشته است انگار که تمام مسئولیتها به عهده دیگران است خود را اصولگرای اصلاح طلب نامیده این عبارت مثل آن است کسی بگوید مرتجع مترقی
انگار نه انگار که یکی از مسئولین ناکامی اصلاحات شخص ایشان است که خواست انتقام تودهنی مردم را از آنها بگیرد
قالیباف آمده تا رضاخان حزب اللهی شود غافل از آن که ملت ایران دیگر رضاخان از هیچ نوعی نمی خواهد اگر می خواست نیم پهلوی نوه ایشان لایق تر از یک نظامی است که هنرش اعتراف گیری از وبلاگ نویسان در زیر زمین اداره اماکن بود نمی دانم چگونه می توان یک شبه از یک نظامی تبدیل شد به رجل سیاسی لاریجانی آمده تا هوای تازه بدمد لابد هوای تازه ایشان گرمای جهنم را دارد هنوز شاهکار اختلاس 525 میلیاردی در صدا و سیما و ساخت برنامه هویت و عملکرد ایشان در صدا و سیما از یاد مردم نرفته است احمدی نژاد آمده تا فساد را بردارد و اختلاف طبقاتی را کسی نیست که بپرسد این فساد نتیجه عملکرد حامیان ایشان در 25 سال گذشته است کسی نیست بگوید فساد از قدرت مطلقه ای سرچشمه می گیرد که او خود را تابع آن می داند او در کوچکترین مسائل تحت امر آقا است چگونه می خواهد یک رئیس جمهور مقتدر شود ؟
مهر علیزاده فکر کرده چون دو تا ورزشکار از او حمایت کرده خیلی هنر دارد این آقا هیچ سابقه سیاسی چندانی ندارد سخنانش هم بوی خامی و نا پختگی می دهد که در آن هیچ حرفی از اصلاح طلبی نیست.
کروبی خود را اصلاح طلب عملگرا نامیده انگار مردم از یاد می برند که او بود که مجلس اصلاح طلب را پیش پای حکم حکومتی قربانی کرد که اگر نمی کرد سرنوشت مجلس ششم اینچنین نمی شد او آمده آخرین ماموریت سیاسی عمرش را انجام دهد خراب کردن رای اصلاح طلبان حکومتی مورد غضب آقا.
اما معین با انکه ظاهرا مرد خوبی است می خواهد چه کند که خاتمی توانست و نکرد او در بهترین حالت اگر پیروز شود برای 4 سال دیگر کشور رئیس جمهور بی اختیار دارد و آقا با تجربه 8 ساله خاتمی نخواهد گذاشت ایشان کاری کند بنابراین ایشان تنها آبروی خود را هزینه نظام سلطنتی ایران می کند من در ایشان قاطعیت برخورد با مافیا را نمی بینم ایشان تنها می آید که سرعت پیشروی مافیا را کم کند نظر سنجی ها نیز پیروزی ایشان را خبر نمی دهد بنابراین بهترین کاری که معین می تواند بکند استعفا از کاندیداتوری و زیر سوال بردن بیشتر مشروعیت از دست رفته نظامی است که مردم از دست آن جانشان به لب رسیده بهترین گزینه امروز شرکت نکردن در انتخاباتی است که پیروز آن فقط بیت رهبری است بهترین گزینه فعلی معین نه می تواند و نه می خواهد که جلوی خودکامگی های نظام جمهوری اسلامی را بگیرد اگر هم می خواست در جائی که کنترل ارتش و سپاه در دست دیگری است امکان انجام آن را نداشت پس بهتر است با شرکت نکردن و زیر سوال بردن مشروعیت نظام سلطنتی مطلقه به جهانیان بگوئیم ما دیگر طالبان نمی خواهیم بعضی می گویند عدم شرکت در انتخابات باعث حمله آمریکا می شود ولی من می گویم آیا هیچ تضمینی هست که شرکت مردم در انتخابات جلوی این حمله را بگیرد نظام جمهوری اسلامی نظامی است از نوع نظام صدام حسین که هر روز سلطه ان بر ایران عزیز تنها و تنها باعث خواهد شد هزینه تحمیل شده بر ملت بیشتر گردد صدام اگر در سال 90 رفته بود قطعا 13 سال تحریم و نابودی مجدد عراق و سلطه آمریکا را به دنبال نداشت قطعا آنهمه امتیاز از جیب ملت عراق برای بقا را نداشت رای ندادن مردم تنها به کاهش مشروعیت بین المللی نظام منجر خواهد شد و بانگ رفراندوم خواهی ملت ایران را در جهان طنین انداز خواهد کرد. ما دیگر استبداد نمی خواهیم. نافرمانی مدنی تنها راه سرنگونی دیکتاتوری است.


Monday, January 31, 2005

سر مقاله اختصاصى نيويورك تايمز براى مقام عظماى ولايت

روزنامه نيويورك تايمز طى مقاله اى كه قطعا همين امشب روى ميز سيد على آقاى رهبر خواهد بود نوشته : " واقعيت آن است كه آمريكا در برابر ايران كارى نمى تواند بكند...... بگذاريد چيزى را در گوش شما بگويم كه ايرانيها نبايد بشنوند ما در شرايط فعلى حتى قادر به حمله به گرانادا نيز نيستيم چه برسد به ايران " ( نقل به مضمون ) قطعا با خواندن اين عبارات مقام عظما غرق در شادى خواهد شد و به درستى شيوه در پيش گرفته خود ( يكدست كردن حكومت به هر قيمت ) مطمئن خواهد شد و آن را نشان هوشمندى خود خواهد دانست او كه مدتهاست عادت كرده هر چه مى گويد دليل صحت آنرا قاضى مرتضوى چند روز بعد طى اعتراف چند عنصر فريب خورده جلوى خود مى بيند آنچنان به شيوه اش در مورد مسائل مطمئن شده كه آنرا بازگشت ناپذير مى داند اما بالاخره در برخى مسائل انسان ترديد مى كند و شيوه حكومت يكدست قطعا يكى از اين مسائل است اما اين يكى براى آمريكائيها حياتى است ، تا حاكميت يكدست و خالى از پشتوانه مردمى نشود به ايران نمى تواند حمله كند چرا كه هنوز خاطره كودتاى 28 مرداد آنان را آزار مى دهد و تا حرفى مى زنند از آن كودتا به عنوان مظهرى براى حمايت از جريانات ضد مردم ياد مى شود تا آنجا كه بيل كلينتون همين چند روز پيش براى دومين بار از اين مسئله به تلخى ياد كرد و از آن عذر خواهى كرد. آمريكا اينك فقط چند ماه با به روى كار امدن دولتى ضد مردمى در ايران فاصله دارد و قطعا نمى خواهد اين فرصت را از دست بدهد ترديد مقام عظما خطر ساز است پس بايد همين امشب مقام عظما در تصميمش راسخ شود تصميمى كه راه را براى هر اقدام آمريكا در برابر حكومتى سركوبگر هموار و هر اقدامى را توجيه مى كند بيخود نيست كه تمام گمانه زنيها براى حمله محدود يا نا محدود به ايران صرفا از تابستان آينده و پس از انتخابات رياست جمهورى موكول گشته به عنوان يك ايرانى به مقام عظما توصيه مى كنم كه فريب سرمقاله اى كه اختصاصا براى ايشان نوشته شده را نخورند. حمله نظامى آمريكا به ايران ممكن است به سلطه ايشان پايان دهد ولى در فرداى اين حمله ايرانى ويران بر جا خواهد ماند كه صد سال به عقب بر مى گردد كه قطعا به صلاح هيچ كس نيست به ياد نبريم كه جمله مغول باعث شد كه ايران از سر سلسله پيشرفت و علم به كشورى ضعيف تبديل شود كه براى بيرون راندن پرتقاليها ناچار به دست دراز كردن به سوى انگليس شد همينك كه ايران در توليد علم سهمى زير چند دهم درصد دارد هر حمله اى وضعيت ايران را بسيار بيشتر به قهقرا مى برد. ترس من از آن است كه تنها كسى كه سرمقاله را باور كند حضرت اجل باشد.


Tuesday, October 12, 2004

تنها كمك ممكن آمريكا به ملت ايران

به نظر من ايالات متحده آگر به واقع خواهان دموكراسى در ايران است كه شك بسيار دارم به جاى كليك كردن بر روى مسائلى مانند عراق و انرژى اتمى در شوراى امنيت قطعنامه اى ارائه دهد كه نظام جمهورى اسلامى را وادار به رفراندوم براى نوع حكومت كند هم مشكل خود را حل مى كند هم مشكل ملت ايران ولى مطمئنم كه هيچ كس به اندازه آمريكا از نظام جمهورى اسلامى سود نبرده فروش ميلياردها دلار اسلحه به كشورهاى همسايه ، جذب مغزها و سرمايه هاى چند هزار ميليارد دلارى ايرانيان و توجيه حضور در منطقه حداقل سود آمريكاست آيا ايران دموكراتيك هم اينهمه براى آمريكا سود دارد.
هنوز كار آمريكا با نظام جمهورى اسلامى تمام نشده ايرانى ضعيف در اثر تحريمها با حكومتى كاملا ديكتاتورى و بدون هيچ پشتوانه مردمى و آنگاه منجى شدن و خلاص كردن مردم ايران همانند آنچه در عراق انجام شد برنامه شوم آمريكا براى ايران است اما عده اى ايران را به همانسو هدايت مى كنند كه صدام عراق را، بلندپروازيهاى ديكتاتور مآبانه سخنان گزافه و يا مفت و دلخوش كردن به موشكى با برد 2000 كيلومتر كه مشخص نيست واقعا به هدف اصابت ميكند يا نه و وعده هاى توخالى فرماندهان نظامى و نمايش حضور مردم در ديدار سران با هزينه هاى چند ده ميلياردى از جيب ملت ايران و توهم محبوبيتى كه وجود ندارد سران جمهورى اسلامى را چنان از واقعيتها به دور كرده كه چشم بر واقعيتهاى دنياى امروز بسته اند مى پندارند با معلوماتى در حد سطح حوزه و حداكثر خارج فقه و خواندن دو سه كتاب كه قدمتى بيش از هزار سال دارد مى توانند از هر چيزى سر در بياورند و درباره همه چيز اظهار نظر كنند احسنت متملقان و چاپلوسان هم خود مزيد بر علت است. حاصل بيست و پنج سال حكومت به اين شيوه ايرانى ورشكسته و با خيل بيكاران و جامعه اى نا من و پر از فساد و فحشاست. تنها راه نجات ايران رفراندم است. مردم هم اينك مى دانند كه سر منشا كل اين بلايا از كجاست همانجائى كه بيست و پنج سال پيش پناهگاه خود مى دانستند. اگر واقعا ادعاى مردمى بودن دارند بخت خود را در رفراندوم بيازمايند.


Friday, July 09, 2004

هان ديده عبرت بين از ديده نظر كن هان.
قيافه مفلوك ديكتاتور اسبق عراق مردى كه بيش از سى سال خون مردم را در شيشه كرده بود و هر نفسى را در سينه حبس مى كرد ذليلانه در دادگاه در مقابل قاضى ايستاده بود شايد ديكتاتور هيچگاه تصور نمى كرد روزى مجبور به پاسخگوئى باشد چرا كه تا به ياد داشت ديگران پاسخگوى او بودند. از او بت مى ساختند و در تقرب به وى پيشى مى جستند و با عناوين پر طمطراقى چون قائد ملت عراق و سردار قادسيه و هزاران لقب ديگر وى را خطاب مى كردند. در بندش به دادگاه آوردند آنهم كسى كه مردمى را سالها در بند كرده بود. هيچكدام از تلويزيونهاى كشورهاى منطقه حاضر نشدند بيش از چند لحظه او را در آن حال نشان دهند سيماى سردار ضرغامى تلويزيون دولتى عربستان و ديگر دول مرتجع عرب و غير عرب مانند سوريه و مصر و غيره هيچ كدام نخواستند به ملتشان فلاكت ديكتاتور را نشان دهند به راستى از چه مى ترسند؟
دنياى جديد جائى براى ديكتاتورها ندارد و سرنوشت همه ديكتاتورها يكى است آيا صدام بدون ماموران مى تواند زنده تا در دادگاهش برود و از خشم ملتش در امان باشد همان ملتى كه 2 سال پيش راى صددرصدى شان خنده جهانيان را باعث شد و ديكتاتور ابلهش فكر مى كرد انتخابات فرمايشى و پيروزى بلامنازعش او را در نظر جهانيان مردمى نشان خواهد داد آن انتخابات نمايشى آخرين انتخابات او بود. سرنگونى ديكتاتورها دير و زود دارد ولى سوخت و سوز ندارد. تنها راه نجات ديكتاتورها از سرنوشت خفت بارشان مرگ زودتر از خلع از قدرت است اما به راستى سن و سال برخى اين اجازه را مى دهد؟ تاريخ كتابى است كه دائم با تشابه فراوان در تمام سرزمينها يكى يكى تكرار مى شود اما هيچ كس عبرت نمى گيرد. از لوئى شانزدهم گرفته تا شاه ايران همه و همه خيلى دير صداى انقلاب مرمشان را شنيدند لوئى شانزده اعدام شد ولى ناپلئون در قالب انقلاب فرانسه همان راه او را رفت انگار نه انگار كه لوئى شانزده را خودكامگى اش به آن سرنوشت كشاند تا سرانجام به سرنوشتى خفت بار دچار گشت و در سنت هلن درگذشت.
هان ديده عبرت بين از ديده نظر كن هان.
يك چيز مسلم است و آن اينكه صدام آخرين ديكتاتورى نيست كه بدين سرنوشت دچار مى شود. نوبت بعدى نوبت كيست؟


Tuesday, May 11, 2004

تفاوتها و شباهتهاى روحانيون و شاه : ( منظور روحانيون قدرت پرست حكومتى است نه همه )
شباهتها :

شاه ادعا داشت كه خدا به او ماموريت ويژه داده و تحت حمايت غيبى است روحانيون هم همينگونه اند.
شاه ادعا مىكرد كه مملكت را به دروازه هاى تمدن مىرساند و ايران ژاپن خاورميانه مىشود روحانيون هم دم از ژاپن اسلامى مىزنند. ( بنگريد به سخنان حداد عادل پدر عروس آقا )
شاه هر صداى مخالفى را خفه مىكرد روحانيون هم همينطور . ( بنگريد كه چگونه انتقاد آغاجرى را با حكم اعدام پاسخ دادند يا در برابر فيلم مارمولك چه مىكنند )
شاه از شنيدن نام مصدق هراس داشت روحانيون هم همينطور .
شاه ديكتاتور بود روحانيون هم همينطور.
شاه دست اطرافيانش را براى غارت ثروتهاى كشور آزاد گذاشت روحانيون هم همينطور.
شاه ادعاى مشروعيت مردمى داشت كه هرگز نداشت روحانيون هم همينطور . ( مشروعيت و نفرت مردم را از هجوم آنها براى تماشاى مارمولك ببينيد. )
شاه ساواك داشت روحانيون سازمان اطلاعات موازى.
شاه نصيرى داشت روحانيون هزاران نفر چون فلاحيان ميرحجازى مرتضوى.
شاه عاشق تملق بود روحانيون هم همينطور.
شاه قدرت مطلفه مىخواست روحانيون ولايت مطلقه .
شاه انتخابات فرمايشى برگزار مىكرد روحانيون هم همينطور ( 200 نماينده مجلس هفتم از پيش تعيين شده بودند )
شاه دربار داشت روحانيون بيت .
شاه دير صداى انقلاب مردم را شنيد روحانيون هم تاكنون نشان داده اند كه چنينند.
شاه از پول مردم ارتزاق مىكرد روحانيون هم همينطور.
شاه عاشق زن بازى بود روحانيون هم همينطور.
شاه قوه قضائيه تحت امر مىخواست روحانيون هم همينطور.
شباهتها ادامه دارد.
تفاوتها :
شاه وطن پرست بود ولى روحانيون كوچكترين تعلق خاطرى به ايران ندارند . ( بنگريد به اظهارات مصباح درباره هشت سال جنگ ايران و عراق و اقدامات خزعلى شاهرودى و ..... )
شاه وقتى ديد ملت او را نمىخواهد رفت و ملايان به قيمت كشتار چند صد هزار نفرى هم حاضر به ترك قدرت نيستند.


Sunday, May 02, 2004

ديگر چه بهانه اى داريد؟
با برگزارى انتصابات مجلس هفتم و تشكيل آن تقريبا هيچ اهرمى در دست اصلاح طلبان نيست و ظاهرا آقاى خاتمى هم بناى آن را ندارد كه با محافظه كاران درگير باشد و خود را دربست در اختيار ولى فقيه قرار داده تا شايد از عذاب ولى فقيه در امان بماند و تهديدات عليه خانواده اش به اجرا در نيايد ( به او گفته اند اگر آنچه مىخواهيم اجرا نشود بر سر دختر و همسرت آن خواهد آمد كه بر سر همسر سعيد جان امامى و عزيز دردانه اسبق آمد ) محافظه كاران ديگر مىخواهند چه بهانه اى براى وضعيت نابسامان مملكت داشته باشند بى صبرانه منتظريم ژاپن اسلامى آقاى حداد رئيس برگزيده معظم له در ايران ايجاد شود بى صبرانه منتظريم كه فقيرى در ايران نباشد بى صبرانه منتظريم ادعاهاى اول انقلاب و سهم ملت از نفت به آنان پرداخت شود بى صبرانه منتظريم مجلس آباد گران در پايان دوره خود ايران را آباد كند بى صبرانه منتظريم حكومت ولائى ثابت كند بهترين حكومت دنياست بى صبرانه منظريم بى صبرانه منتظريم بساط اعتياد از كشور بركنده شود بى صبرانه منتظريم در ژاپن اسلامى آقاى حداد زنى از فرط فقر به خودفروشى نپردازد بى صبرانه منتظريم بساط فحشا از كشور جمع شود بى صبرانه منتظريم حكومت عدل على برقرار شود بى صبرانه منتظريم كشور از درآمد نفت بى نياز گردد بى صبرانه منتظريم مسئولان مملكت در سال پاسخگوئى پاسخ دهند كه ثروت خود را از كجا آورده اند تا هر آنكه غش دارد رسوا گردد بى صبرانه منتظريم ببينيم آقاى هاشمى و واعظ طبسى و ديگر مسئولان زندگى همسطح مردم دارند بى صبرانه منتظريم ببينيم شمائى كه مدعى داشتن حكومت برگزيده خدا و وراثت پيامبرهستيد چگونه حكومت عدلتان جهانيان را به طمع برقرارى بهشت دنيائى ايران مىاندازد؟ ديگر چه بهانه اى داريد اين گوى و اين ميدان.


Sunday, March 21, 2004

چهارشنبه سورى !
اولا سال نو بر همه هموطنان مقيم داخل و خارج مباركباد اميدوارم سال نو سال رهائى ايران از چنگ استبداد سياه باشد.
بر اساس يك سنت قديمى از دوران پيش از اسلام برخى از مردم ايران در شب چهارشنبه آخر سال به آتش بازى و شادمانى مىپردازند خوب تا اينجاى كار مشكلى نيست ولى مشكل آنجا ايجاد مىشود كه در هر چهارشنبه سورى با قاطى كردن سنت آتش بازى با وسائل نوينى مانند مواد منفجره و ترقه و هزاران چيز عجيب غريب و خطرناك هر ساله تعداد قابل توجهى از مردم راهى بيمارستان مىشوند و برخى حتى دچار نقص عضو مىگردند ايرانى هاى قديم اگر چنين سنتى داشتند صرفا روشن كردن آتش بود آن هم در فضائى آزاد و به دور از نقاط مسكونى و مواد محترقه اما امروز در دل شهرها و كلان شهرها متاسفانه برخى از نوجوانان دست به استفاده از موادى مىزنند كه ضمن سلب آسايش ديگر مردم باعث ضرر و زيان به خود و ديگران هم مىشوند و متاسفانه چون حكومت ضد مردمى سلطنت مطلقه روحانى نماها هم با اين رسم مخالفت است جوانان ناراضى از استبداد و محدوديتهاى تحميلى براى لجبازى هم كه شده دست به چنين كارهائى مىزنند غافل از آنكه استبداد تنها به اين دليل مخالف چهارشنبه سورى است كه از جمع شدن جوانها به دور هم كه معمولا به نوعى به مراسمى ضد دولتى تبديل مىشود هراس دارد وگرنه از نظر آنها چه بهتر كه جوانان معلول و فاقد قدرت مخالفت با آنان باشند دوستان عزيز حفظ هر سنتى وطن دوستى نيست سنتهائى كه با زمان سازگار نباشد يا انسان را دچار مشكل كند همان بهتر كه نابود شود در ضمن اگر مىخواهيد حتى همين سنت را حفظ كنيد به گونه اى باشد كه باعث آسيب زدن به خودمان نشود اگر نام آن را مبارزه با استبداد مىگذاريد چه فايده دارد وقتى عده اى از جوانان ما در اثر آن عمرى را در معلوليت بگذرانند. اگر روحانيت به مخالفت كوركورانه با سنتهاى ايرانى مىپردازد چرا ما بايد به اطاعت كوركورانه از سنتهائى بپردازيم كه جز زيان حاصلى ندارد . اميدوارم جوانان ايرانى با كمى تعقل ثابت كنند كه مانند حاكمان خود كامه و خشك مغزشان نه با چيزى مخالفت كوركورانه مىكنند و نه با چيزى موافقت كوركورانه . مىدانم كه بخشى از جوانان و هموطنان از سخنم مىرنجند ولى آنچه را معتقدم بيان مىكنم و به هيچ رو قصد تحميل آنرا به ديگران ندارم لازمه دموكراسى احترام به آرا ديگران است.


Saturday, March 20, 2004

پيشنهادى به رهبر معظم
ظاهرا اطرافيان رهبر و موتلفه خود را مطيع مطلق اوامر رهبر مىدانند از ايشان مىخواهم براى امتحان ميزان صحت ادعاى آنها از همه پيروانشان بخواهند كه كل ثروت خود را به حساب بيت معظم بريزند تا صرف امور عام المنفعه شود و پس از آن اگر ايشان صلاح ديدند مستمرى اندكى برايشان وضع شود تا از اين طريق امرار معاش كنند. آنوقت ببينند چند درصد به واقع مطيع ايشانند.


Tuesday, February 17, 2004

شركت در انتخابات فرمايشى خيانت به ملت و خدمت به تثبيت سلطنت مطلقه فقيه است.
حال كه شوراى نگهبان مافيا با رويه اى تندتر از هميشه تمامى كانديداهائى كه كمى مردمى تر محسوب مىشدند رد صلاحيت كرده و پس از تحصن نمايندگانى كه هنوز به ياد داشتند كه نماينده مردمند نه نوكر سلطنت مطلقه و فرو افتادن پرده مكر و تزوير و چهره واقعى آنچه مزورانه مردمسالارى دينى مىخوانندش و در واقع استبداد در زير لواى دين خوارج زمان است ديگر شكى نيست كه نمايندگان مجلس هفتم توسط مافيا از پيش تعيين شده اند و انتخابات آنچنان فرمايشى است كه اعليحضرت براى آنكه آبروريزى نشود به تمامى رسانه ها دستور داده به هر شكل 40 ميليون راى از صندوق در آورده شود پس چرا بايد مردم با شركت در انتخابات استبداد را تحكيم كنند به قول مرحوم مدرس بگذاريد حداقل به دست خودمان نابود نشويم. عدم شركت در اتنخابات مشروعيت آنان كه بر صدر نشسته و از سفره كرم بيت المال ارتزاق مىكنند و راى مردم را زينتى و مشورتى مىدانند زير سوال مىبرد. بگذاريد جهانيان بدانند كه مردم ايران چه مىخواهد و چه نمىخواهد حال كه نمىخواهد فرياد مردمش ( ببخشيد او مردمى ندارد كه دير زمانى با مليت ايرانى بيگانه است ) را بشنود بگذاريد سيلى جامعه بين الملل گوش سنگينش را هشيار كند او جز به زور خارجى به چيزى تمكين نمىكند همانگونه كه سه وزير اروپائى او را به سبك شاهان قاجار مجبور به امضاى پروتكل الحاقى كردند پروتكلى كه ماه قبل آن را حرام مىدانست و ماه بعد خنثى كردن توطئه دشمن. دير نخواهد بود كه محمد على شاه با خوارى از ايران رانده شود ولى هشيار باشيد كه استبدادى ديگر جانشينش نشود. آقاى خاتمى حال كه جرات استعفا ندارى مواظب باش كه مافيا تعداد آرا را دستكارى نكند اميدوارم كه روز 2 اسفند حكم حكومتى مبنى بر ضرب آرا در مضربى از يك عدد صحيح بدست حضرتعالى نرسد و اگر رسيد بدان تمكين نكنى.


Wednesday, February 04, 2004

نتايج محرمانه ديدار رهبر و سران جناح موتلفه با واعظ طبسى در مشهد
رهبر در پى تحصن نمايندگان و تحريم انتخابات طبق معمول راهى مشهد شد تا پس از رايزنى خود با رفسنجانى در تهران با واعظ طبسى نيز مشورت كند جالب اينجاست كه اين رهبر است كه هر بار براى ديدار با اين مشاور خود به مشهد سفر مىكند و واعظ طبسى خود كمتر به ديدار رهبر مىرود و اين نشان دهنده قدرت بلامنازع واعظ طبسى مىباشد واعظ طبسى و هاشمى رفسنجانى دو نفرى بودند كه در پى مرگ آيت اله خمينى تاج ولايت را به خامنه اى هديه كردند و به همين دليل در برابر هيچ مرجعى پاسخگو نيستند. كه نمونه آن در تبرئه پسر واعظ طبسى در پرونده فساد مالى و عدم پيگرد قانونى جرائم اقتصادى آشكار فرزندان و بستگان هاشمى در پرونده هاى و گزارشات پياپى وزارت اطلاعات و ديگر ارگانها به ايشان مىباشد.
در پى اين ديدار كه بعضى از سران جناح راست نيز بدان فراخوانده شدند بنا به شواهد و قرائن و گزارشات رسيده توافقات زير صورت گرفته است.
اول آنكه در آخرين روزهاى قبل انتخابات صلاحيت برخى از سران اصلاح طلب با ميانجيگرى رهبر تائيد شود تا اتهام غير رقابتى بودن انتخابات كه همگان مىدانند زير سوال رود. طبق اين تصميم گيرى نتيجه اين انتخابات با توجه به عدم حضور مردم در انتخابات و عدم فرصت تبليغات براى به پاى صندوق كشاندن مردم به نفع جناح راست و رهبر خواهد بود و اين تائيد صلاحيتها خطرى را متوجه جناح راست نمىكند.
براى جلوگيرى از بحران مشروعيت ناشى از عدم شركت مردم در انتخابات علاوه بر تبليغات همه جانبه در صدا و سيما و القاى اين معنا كه بحران در حال حل مىباشد رقم قابل توجهى صرف خريد آراى كسانى شود كه به دليل مشكلات مالى تحت پوشش كميته امداد مىباشند و در اين زمينه به نوعى از عامل روانى تبعات اقتصادى قطع كمكهاى كمىته به آنان استفاده گردد.
سوم آنكه اگر اصلاح طلبان به سياست تحريم پس از اين تائيد صلاحيت ادامه دهند برخورد قضائى با آنان پس از انجام انتخابات صورت گيرد و از آنان زهر چشم گرفته شود همچنين تعدادى از روزنامه هاى اصلاح طلبان بسته گردد.
چهارم آنكه در صورت عدم انجام انتخابات در موعد قانونى توسط وزارت كشور در زير لواى بسيج و به نام كميته مردمى انجام انتخابات به بسيج سپرده شود و در سخنرانى سران جناح راست تعويق انتخابات خيانت خوانده شود.
پنجم آنكه در صورت ادامه تحصن ها اگر امكان مصالحه فردى وجود داشته باشد با دادن امتيازاتى مالى و پست به توافقى دست يابند و در غير اينصورت پس از خريدن عده اى با بقيه برخورد تند قضائى صورت گيرد.
ضمن آنكه تا آنجا كه شنيده ها حاكى از آن است در ديدارى كه با نمايندگان زلماى خليل زاد مشاور بوش رئيس جمهور امريكا صورت گرفته است در قبال عدم دخالت عملى آمريكا در انتخابات فرمايشى ايران متهعد شده است كه در عراق و افغانستان مداخله نكند و قرار است چيزى بيش از اقدامات لفظى و نمايشى صورت نگيرد.
بر مردم و نمايندگان است كه با ادامه تحصن و تحريم و عدم شركت در انتخابات نتايج اين جلسه را بى اعتبار كنند.


Tuesday, December 30, 2003

امتحانى براى حكومت سلطنت فقيه
زلزله تاثر برانگيز بم ، بم را كاملا ويران كرد و هزاران نفر از هموطنان ما به خاك سياه نشسته اند تمامى مسئولين از رهبر تا رئيس جمهور و وزرا و رئيس مجمع تشخيص آن را فاجعه خواندند اما آنچه مىتواند نشان دهد مقامات جمهورى اسلامى واقعا در اظهارات خود صادقند تنها عمل آنان است رهبر معظم ماهانه جند ميليارد كمك به مراجع حكومتى قم مىكند تا براى خود مقلدينى جور كنند و دعاگوىايشان باشند و تقريبا از تمام درآمدها سهمى به حساب دفتر معظم له واريز مىگردد پس ايشان بايد رقمى در خور و در حد چند ده ميليارد به بم كمك كنند هاشمى رفسنجانى داراى ثروتى حدود 48 ميليارد دلار است پس يك ميليارد حداقل كمك ايشان مىتواند باشد وزرا و رئيس محترم جمهور هم حداقل مىتوانند در صدى از ثروت خود را به بازسازى بم اختصاص دهند ضمن آنكه قرار است جشنهاى ربع قرن جمهورى اسلامىدر ماه آينده برگزار گردد اگر حاكميت واقعا مىخواهد ثابت كند مردمى است مىتواند هزينه اين جشنها كه بى شباهت به جشنهاى 2500 ساله نيست را به بازسازى بم اختصاص دهد مطمئن باشند كه اثرى بيش از جشنها برايشان دارد در مرحله حرف همدردى آسان است مقامات جمهورى اسلامى در عمل بايد ثابت كنند به فكر مردم خويش هستند مردمى كه به شدت به عملكرد آنها مشكوك و معترضند. اين امتحانى است در سر راه مسئولين اما آيا از آن سربلند بيرون مىآيند.


Sunday, December 14, 2003

درسى براى تمام ديكتاتورها
شادى مردم عراق از دستگيرى ديكتاتور سابق عراق آنچه را در اذهان تداعى مىكرد اين بود كه ديكتاتورها عاقبت به خير نمىشوند تصاوير تحقير آميز صدام در حال معاينه شدن توسط يك پزشك آمريكائى درس عبرتى بود براى مردى كه 35 سال ملتش را تحقير كرد انگار نه انگار كه همين يك سال پيش بود كه او راى 100% از مردمش گرفت و خود را منتخب مردمى مىدانست كه امروز در خيابانها براى دستگيريش پايكوبى مىكردند. اما آنها كه راى مردم را زينت مىدانند و خود را منتخب ملت ، انديشيده اند كه اگر بساطشان از ايران جمع شود مردم ايران برايشان چه خواهند كرد. آقايان اگر جرات داريد و خود را منتخب مردم مىدانيد حداقل در يك رفراندوم حتى تحت نظر ملوكانه تان ببينيد مردم در برابر آرى يا نه به شما حتى يك راى ده درصدى به شما خواهند داد يا نه. آنگاه تصور كنيد كه مردم عراق با آن سطح اندك آگاهى در دستگيرى آن صددرصدى چه كردند كه مردم آگاه ايران با شما طايفه ده درصدى چه كنند. آينده خود را در حال عراق ببينيد.فدائيان صدام مجسمه او را پائين نكشيدند ولى مطمئن باشيد همين بدنه بسيج و سپاه تمام مظاهر وجودى شما را از بين مىبرند.




Saturday, November 22, 2003

ثمره ربع قرن سلطنت روحانيون بر ايران.
هنگامى كه انقلاب شد مردم آنچنان از سلطنت بيزار و به روحانيت خوشبين بودند كه بى هيچ مقاومت قابل توجهى حكومت روحانيون را پذيرفتند بى آنكه توجه كنند تنها تفاوت شيوه حكومتى آنان با شاه در غير موروثى بودن سلطان است. نام شاه تغيير يافت ولى اختيارات مشروطه شاه پهلوى به اختيارات مطلقه روحانيون تبديل شد چيزى كه يكصد سال پيش براى شاهان قاجار وجود داشت و مشروطه آن را به طور رسمى از آنان گرفت . مردم بر عليه شاه قيام كردند چون نخواست قبول كند كه ديگر نبايد قدرت مطلقه داشته باشد. شاه گريان براى هميشه به خواست مردمى كه او را نمىخواستند از مملكت خارج شد و مردم با اميد فراوان به آزادى و عدالت حكومت مدعيان آزادى و عدالت على را پذيرفتند ولى اينك بعد ربع قرن ثمره حكومت روحانيون مواردى از قبيل زير بوده است:
استبداد مطلقه و نفى هر نوع آزادى بيان و عقيده كه در چارچوب عقايد آنان نباشد.
نفى راى مردم و تزئينى دانستن آن و فرمايشى شدن انتخابات.
فقر بيش از نيمى از مردم ايران. ( خط فقر مطلق در ايران طبق اظهار نظر برخى از مقامات چهارصد هزار تومان درآمد ماهيانه است بنگريد چند درصد مردم داراى اين ميزان در آمدند )
ثروت هاى نجومى روحانيون و بازاريان مريد آنان طبق آمار فقط خاندان هاشمى بيش از 48 ميليارد دلار ثروت اندوخته اند كه قطعا ارث پدرى آنان نيست. در حالى كه مردم با فقر رو به تزايدى روبرو هستند فائزه خانم در كانادا در هر ساخت شهرك است و آقا مهدى و ياسر و محسن در تمامى معاملات كلان در كشور نقش اول را بازى مىكنند.
مقام اول در مصرف مواد مخدر در جهان.
مقام اول در تصادفات جاده اى در جهان.
مقام اول در فرار مغزها در بين 90 كشور در حال توسعه.
گريزانى مفرط جوانان از دين بر خلاف تمام كشورهاى مسلمان.
بيكارى بيش از 30% نيروى كار در ايران كه بسيارى تحصيلات عاليه دارند اين رقم در آمارهاى رسمى حدود 14 درصد است.
افزايش طلاق و كاهش ازدواج به دليل تنگدستى.
افزايش فحشا به نحو بى سابقه به گونه اى كه طبق آمار بهزيستى بيش از 300 هزار نفر از زنان به خودفروشى روى آورده اند كه نشان دهنده فقر و فحشاست.
صدور دختران ايرانى به دوبى و ديگر كشورها به مبلغ 100 هزار دلار براى فحشا توسط آقازاده ها به اين دختران بخت برگشته توسط يك هنرپيشه زن فاسد زمان شاه آداب دلبرى و هماغوشى با مردان تعليم داده مىشود. شيخ نشين هاى هوس بازى كه مثل سگ از ايران مىترسيدند حال تن نحيف دختركانى را تصاحب مىكنند كه از فقر فريب دلالان محبت وابسته به آقازاده ها را خورده اند. چه خفتى از اين بالاتر. حتما چون خمس درآمد حاصله از تجارت زنان را به عنوان وجوهات شرعى مىپردازند اين پول ديگر حلال است!
نقض بىرويه ابتدائى ترين حقوق شهروندى.
افزايش بى سابقه ناامنى و جنايت.
افزايش بى سابقه فرار دختران از خانواده ها.
افزايش بى سابقه فساد ادارى و مالى و اختلاس در ادارات دولتى.
خسارت 1000 ميليارد دلارى بنا به اظهارات هاشمى رفسنجانى در جنگى كه به علت بلندپروازى روحانيون ادامه يافت.
خروج بيش از 1500 ميليارد دلار ثروت ايرانيان از ايران به دليل سياستهاى غلط روحانيون حاكم . بنا بر آمار منتشره فقط ميزان ثروت ايرانيان ميلياردر در آمريكا به بيش از 1000 ميليارد دلار مىرسد.
به هدر رفتن بيش از دو برابر مبالغ بالا در اثر سو مديريت عوامل منتصب مقامات مطلقه بر ارگانهاى اقتصادى.
سلطه عراقى ها بر تمام اركان حكومت و مقامات انتصابى.
خطر جدى تجزيه ايران.
و......
به راستى كدام زلزله خانمان برانداز و كدام بلاى آسمانى مىتوانست اينهمه به ايران صدمه بزند . اى كورش در قبر بلرز كه مملكتى كه بنيان گذاشتى رو به فروپاشى و ويرانى است. اى كورش آسوده نخواب كه روحانيون بيدارند و ميراث جاويدان ترا به باد فنا مىدهند.
خدايا ايران را نجات بده جز تو فريادرسى نمىشناسم.



دوستان


اعتراÙ?ات ÙŠÚ© متهم
Taraneh Majhol
Ciasat Iran

 


for link to me